مشکلات فرهنگی ما ایرانی ها
با توجه به پژوهشهای اجتماعی که نویسنده این جستار انجام داده است برخی از عوامل ضعف در فرهنگ ایرانی را میتوان به شرح زیر تجزیه و تحلیل کرد که البته این موارد شامل عموم مردم نیک سرشت و سربلند ایران نمی شود :
1 ) تملق و چاپلوسی و بت ساختن از انسانها
2 ) ضعف در مطالعه و عدم شناخت از تاریخ
3 ) کاهش معیارهای اخلاقی
4 ) بی دقتی ما ایرانیان
تملق و چاپلوسی و بت ساختن از انسانها
بزرگترین نقطه ضعف در فرهنگ غنی ایران از دید نگارنده این جستار تملق و چاپلوسی است . متاسفانه این خصلت نکوهیده در بسیاری از اقشار جامعه ایران در طی هزاران سال رخنه کرده است و برطرف کردن آن عظمی بزرگ و جدی را می طلبد . ریشه این خصلت را تقریبا میتوان از نوع سیستم های کشورداری در کشورهای باستانی جهان دانست . امری که در چین و ژاپن نیز شاید به مراتب بدتر از ایران رواج داشته باشد و انسانها برای شخصیت های دیگر خم و راست میشوند و دست بوسی میکنند . نمی توان چندان بر سیستم های گذشته ایران شاهنشاهی خرده گرفت . زیرا شرایط روزگار در آن زمان چنین اقتضا میکرده است که با توجه به امپراتوری های قدرتمند , نیاکان ایران زمین نیز چنین سیستمی را پایه گذاری کنند تا نه تنها سدی در برابر تجاوزات مکرر آنها باشند بلکه خود را نیز به عنوان یک ملت واحد و بزرگ که اجازه کوچکترین دست درازی به کشورشان را نمی دهند نمایان سازد . از این روی شرایط کشور داری شاهنشاهی به صورتی است که بر خلاف سیستم کشورداری “پادشاهی دموکراتیک” امروزی مانند سوئد , ژاپن , اسپانیا , انگلستان و . . . می باشد و شرایط موجب می شود که مردم ناخواسته به شاهنشاه و تصمیات او وابسته باشند و در این میان نیز مردمانی هستند که برای تسریع در اجرای امور خود مجبور به چاپلوسی و تملق نیز می شوند . البته در همین سیستم امپراتوری شاهنشاهی ایرانیان ما شخصیت های عدالتخواه و بزرگی داشته ایم که امروز میتواند بهترین الگوی کشور داری و قدرت برای ایرانیان باشد مانند : کیخسرو , کوروش بزرگ ( 559 - 528 پیش از میلاد ) , داریوش بزرگ ( 522 پیش از میلاد ), مهرداد بزرگ اشکانی ( 160 - 140 پیش از میلاد ) , تیرداد اشکانی ( 250 پیش از میلاد ) , اردوان بزرگ , اردشیر بابکان , شاپور اول ساسانی , شاپور ذوالکتاف , انوشیروان دادگر و . . .
از این روی باید به دور از هرگونه بغض و کینه شخصی با نگرشی منطقی به پیشینه نیاکان , نقاط مثب آنان را که میتواند در پیشرفت و اقتدار امروزی ایران تاثیر گذار باشد را هویدا کنیم و آن را با قواین مدرن و امروزی عملی سازیم و از سوی دیگر نقاط ضعف آنان که پایه های کشور را تضعیف میکرده و دودمان آنها را نیز بر باد میداده را بررسی کنیم و سران و بزرگان کشور را از این ضعفهای گذشته بازداریم . هر زمان ایران و ایرانی به این منطق و خرد و اندیشه رسید که همه گذشته پیش از اسلام را یکجا تخریب یا ستایش نکند و تاریخ پس از اسلام را یکجا ستایش یا نکوهش نکند و فقط بر اساس شواهد تاریخی و مستندات قضاوت کند و نکات مثبت کشور داری گذشتگان را ستایش کند و نقاط ضعفش را هم نکوهش کند آن زمان این کشور به بالاترین درجات فرهنگ و ترقی می رسد و آینده از آن ما خواهد بود . در غیر این صورت بایستی با تکرار اشتباهات گذشته روزگارمان را سپری کنیم و به قضاوتهای اشتباهات تاریخی که کیته های شخصی و عوامل بیگانه در آنها هویدا است تن بدهیم و هرگز به بن مایه حقیقی آنچه که در تمدن ایران بزرگ نیاکان به جای گذاشته اند دست پیدا نکنیم .
شادروان ملک الشعرای بهار
مردن اندر شجاعت ادبی بهتر از چاپلوسی و جلبی
چاپلوسان سخن چین را ز درگه دور دار چاپلوسی خرمن آزادگی را اخگر است
باز می گردیم به عامل منفی چاپلوسی در فرهنک غنی ایرانی . به روشنی در ادارات , سازمانها , کشور داری و جامعه ایرانی این امر نمایان است . در ادارات و سازمانها پرسنل زیر دست با مدیران و قدرتهای بالاتر در سازمان برای رسیدن به اهداف خود با چاپلوسی و تملق رفتار میکنند . در صورتی که اهداف سازمانی هر شرکت رشد و ترقی آن سازمان و رضایت مشتری و در سطوح بالاتر نقش مثب در ارتقا یک کشور است . از این روی هر شخص با انجام وظایف به درستی میتواند به این مهم دست یابد و دیگر نیازی به تملق و چاپلوسی نخواهد بود . ولی متاسفانه با کاهش انجام وظایف در نزد پرسنل نیاز به تملق نیز بیشتر می شود و هم راندمان کاهش خواهد یافت و هم روابط غیر سازنده در آن سازمان رواج خواهد یافت . همچنین باید با توجه به فرهنگ مهر ورزی , دوستی و خونگرمی ایرانیان که شهرت جهانی دارد , فرهنگ تملق و چاپلوسی را باید از آن به درستی تفکیک کرد تا هرگز یکی خوانده نشود . در امور کشور داری ما ایرانیان نیز در گذشته و حال نیز متاسفانه فرهنگ ضد فرهنگی چاپلوسی بوده است و با دادن القاب بسیار بزرگ به پادشاه , نخست وزیر , سلاطین , وزرا و حاکمان وقت آنان را به درجه ای بسیار فراتر از یک انسان زمینی که برای خدمت به کشورش در آن پست و مقام است قرار میدهد و آنان را دچار توهم و شرایطی غیر منطقی میکنیم که شخص را از وظیفه خود دور می سازد . در حالی که پستها و مقامها در هر کشوری باید بر اساس لیاقت , تخصص , تعهد و خدمت به سرزمین و ملت تعیین شود و شخص برتر آن کشور چه پادشاه باشد یا نخست وزیر , سلطان , رئیس جمهور و . . . وظیفه ای سنگین بر دوش دارند ( مانند اداره یک کشور و پیشرفت و ترقی آن ملت ) که باید با جدیت تمام به آن عمل کند تا هم نامی نیک در تاریخ از خود به جای بگذارند و هم ملتی از وی راضی و خوشنود باشند و هنگامی که از مقامش کنار رفت مانند باقی انسانهای آن جامعه با وی برخورد شود و یک شخصیت ماورای انسان برای وی ساخته نشود . متاسفانه پایه این امر در تاریخ ما نهاده شده است که باید اصلاح گردد . مانند القاب تاریخی خدایگان شاهنشاه که نشان از فر ایزدی دارد . این القاب در جهان مترقی و رو به پیشرفت امروز پسندیده و منطقی به نظر نمی آید زیرا ما نیز باید با جهان پیش برویم . نه بایستی بی احترامی کنیم و نه اجرا بلکه فقط بایستی به دید یک فرهنگ که از نیاکان به جای مانده مورد احترام باشد .
ضعف در مطالعه و عدم شناخت از تاریخ
حضرت حافظ
جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم
جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم تا حریفان دغا را به جهان کم بینم
ضعف در مطالعه و عدم شناخت از تاریخ نیز یکی دیگر از عوامل منفی در فرهنگ امروزی جامعه ایران می باشد . فرهنگ کتاب و کتاب خوانی در ایران امروز بسیار پایین تر از شان ملتی است که یکی از تاثیر گذران ترین ملتهای جهان بوده است . کودکان را بایستی از سنین پایین به کتاب خواندن در زمینه های مختلف تشویق کرد . کتابهای علمی و تاریخی در راس همه کتابهایی هستند که میتواند آینده کشوری را پایه گذاری کند . در سایه علم و دانست تاریخ گذشتگان ملتی میتواند در امور سیاسی , فرهنگی و اخلاقی به سطحی بسیار شایسته دست یابد و ملتهای دیگر را نیز تحت تاثیر خود سازد . از این روی وظیفه هر ایرانی است که این فرهنگ را گسترش دهند تا ریشه جهل از تاریخ و تعصبات کورکورانه خشکانده شود و در زمینه علم و دانش نیز به سطح کمال دست یابد .
کاهش معیارهای اخلاقی
کاهش معیارهای اخلاقی در ایران امروز موجب شگفتی نه تنها ایرانیان اهل خرد و اندیشه شده است بلکه موجب شگفتی پژوهشگران جهان که در مورد ایران و فرهنگ ایرانی نیز خدمت میکنند نیز شده است . زیرا سرزمین و فرهنگ ایرانی یکی از پایه های اصلی شکل گیری اخلاق و ادب جهانی محسوب می شود و این به درستی بر همه پژوهشگران بی طرف غرب روشن می باشد . برای نمونه به چند مورد کوتاه که نشان از کمرنگ شدن این ادب و فرهنگ غنی شده است اشاره میکنیم : ملتی که بیش از سه هزار سال پیش ( به پیروی از دستورات اشو زرتشت ) بیرون انداختن آب دهان در کوچه و بازار و رودخانه ها برایش بسیار زشت و زننده محسوب میشده است و هرگز به این امر غیر اخلاقی تن نمی داده امروز به راحتی نه تنها در خیابان و مکانهای سر پوشیده بلکه در مکانهای ارزشمند باستانی و دینی نیز چنین میکنند و فراتر از آن در سطح بین المللی نیز همچون غربیان در زمینهای وزرشی به روی زمین ورزش که میلیون ها انسان نظاره گر آنها است آب دهان به زمین می افکنند !!! بایستی با جدیت کودکان را از سنین کم به دوری از این فرهنگ غلط سفارش نمود تا نسل به نسل به مرور زمان باردیگر فرهنگ اصیل ایرانی نهادینه شود .
کاهش معیارهای اخلاقی در شروع یک زندگی زناشویی و یا حتی آغاز دوستی بین دو جنس مخالف : متاسفانه امروزه در جامعه ایران مواردی دیده می شود که حکایت از تغییر فرهنگ ایرانیان و نزول شدید معیارهای انسانی ملت ما دارد . پایه های یک زندگی مشترک که بایستی بر اساس مهر , عشق و خواستن طرفین گذاشته شود امروزه در نزد بسیاری از جوانان بر اساس معیارهای مالی گذاشته می شود . متاسفانه این امر بیشتر در نزد زنان ایران گسترش چشم گیری پیدا کرده است و معیار اصلی سنجش افراد مختلف از نزد برخی آنها نوع لباس , مارک لباس ,خودروی سواری , محل قرار گرفتن منزل افراد و . . . می باشد . تجمل گرایی , پدیده چشم و هم چشمی در زندگی مدرن امروزی بیش از پیش نمایان شده است و زندگی برخی از ما ایرانیان را در حد زندگی حیوانی کاهش داده است . در نتیجه این نوع زندگی , اخلاق و معنویات و کردار نیک به کلی از ما دور می گردد و نه تنها به خود آسیب می زنیم بلکه در جامعه نیز موج منفی اخلاقیات را گسترش می دهیم . حاصل این شیوه زندگی کردن استرس و پریشانی اعصاب و درگیری با هم نوعان خود می باشد .
ن : رومینا قربانلو