روانشناسی رنگ سفید در قرآن
رنگ سفید و تأثیرات آن از منظر قرآن کریم
قرآن کریم برای بیان رنگ سفید از ماده «بیض» و مشتقات آن (بِیضٌ، بَیضٌ، أَبْیضُ، تَبْیضُّ، ابْیضَّتْ و بَیضاء) استفاده کرده است. بیض و مشتقاتش دوازده بار و در دوازده آیه آمده است. با توجه به آیاتی از قرآن کریم که در آنها از رنگ سفید سخن به میان آمده، میتوانیم دریابیم که این رنگ تأثیرهای گوناگونی بر انسان دارد:
الف) رنگ سفید، نشانه سعادتمندی
يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ… (آلعمران/106)؛ «(در) روزى كه چهرههايى سفيد میشوند و چهرههايى سياه میگردند…».
وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي رَحْمَتِ اللَّهِ… هُمْ فيها خالِدُونَ (آلعمران/107)؛ «و امّا كسانى كه چهرههايشان سفيد شده، پس در رحمتِ خدايند…».
سپیدى از شریفترین رنگهاست (ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، 1408: 16/188) و در نهایت صفا (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 8/692) و لطافت (ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، 1422: 8/134) است و این لطافت، نورانی است (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 8/692).
گفته شده که سفیدی چهرهها «به خاطر نور ایمان است» (تستری، تفسیر التسترى، 1423: 1/50) و آمده است که هر کس در این دنیا قلبی سفید داشته باشد، در آخرت چهرهاش سفید است (قشیری، لطائف الاشارات، بیتا: 1/269). سفیدی از نور است و کسانی که اهل نور حق باشند، به رنگ سفید نامیده میشوند و چهرههایشان درخشان میشود (طبرسی، جوامع الجامع، 1377: 1/195). رنگ سفید، رنگی بسیار لطیف و شریف است و خداوند با سفید کردن چهره مؤمنان در قیامت به شرافت و لطافت آنان میافزاید و ملاحت، پاکی، پاکدامنی و بیگناهی آنان را با این رنگ نمایان میکند. اصولاً رنگ سفید، نشانه افراد سعادتمند در رستاخیز است (آلعمران/106) و این نکته از نظر نشانهشناسی جالب توجه و در خور بررسی است.
ب) رنگ زیبایی در طبیعت
… وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابيبُ سُودٌ (فاطر/27)؛ «… و از كوهها راهها (و رگهها)ى سپيد و سرخ، كه رنگهايش متفاوت است و سياه سياه (آفريديم)؟!». خدای تعالی طبیعت را خلق کرده و کوهها را جلوهای از آن دانسته است و این کوهها را با «راهها و رگههایی در آن به رنگهای مختلف از جمله سفید» (سمرقندی، بحرالعلوم، 3/106) معرفی میکند.
چنان که بیان کردیم، رنگ سفید، رنگی لطیف و دلگشا و در نهایت صفاست. حق تعالی با جلوه دادن رنگ سفید در کوه، لطافتهای طبیعت را به رخ میکشد و با اثری که این رنگ دارد، طبیعت را لطیف و با صفا میکند که باعث دلگشایی انسان به هنگام دیدن آن میشود.
ج) دست سفید؛ نشانهای اعجازآمیز
ـ وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرينَ (اعراف/108؛ شعرا/33)؛ «و دستش را (از گريبان) بيرون آورد، پس به ناگاه، آن براى بينندگان سفيد (و درخشان) شد».
ـ وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى (طه/22)؛ «و دستت را به پهلويت بگذار، تا سفيدگونه، بدون (عيب) بدى، بيرون آيد، در حالى كه نشانه (معجزه آساى) ديگرى است».
ـ وَ أَدْخِلْ يَدَكَ في جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ في تِسْعِ آياتٍ إِلى فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ (نمل/12)؛ «و دستت را در گريبانت داخل كن تا سفيدگونه، بدون (عيب) بدى بيرون آيد؛ با نشانههاى (معجزهآساى) نهگانه به سوى فرعون و قومش (برو؛ چرا) كه آنان گروهى نافرمان بودند».
ـ اسْلُكْ يَدَكَ في جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِكَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّكَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ (قصص/32)؛ «دستت را در گريبانت وارد كن، تا سفيدگونه، بدون (عيب) بدى بيرون آيد؛ و (دست و) بالت را (براى آرامش) از هراس به (سينه) خودت بگذار؛ و اين دو (معجزه) دليلهاى روشنى از جانب پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اوست؛ [چرا]كه آنان گروهى نافرماناند».
یکی از معجزات بارز حضرت موسی علیه السّلام ید بیضاء یا همان دست سفید و درخشنده بود.
در تفاسیر آمده که سفیدی دست حضرت موسیعلیه السّلام درخششی شبیه به درخشش خورشید داشت که چشمها از شدت سفیدی آن تاریک میشدند (بلخی، مقاتل بن سلیمان، 1423: 2/53) و برخی هم گفتهاند که نور آن بر نور خورشید غلبه داشته است (طبرسی، جوامع الجامع، 1377: 1/458). خداوند در داستان بنی اسرائیل، بارها معجزه دست سفید و درخشنده حضرت موسیg را به فرعونیان نشان داد و با قرار دادن دست آن حضرت به این رنگ و سفید جلوه دادن دستش، او را انسانی صلح طلب، به دور از گناه، پاک و پاکدامن معرفی نمود تا قوم متعصب و بهانهجوی بنی اسرائیل با دیدن این رنگ آرامش یابند و ایمان آوردن به مکتبش را راحتتر پذیرا باشند.
د) لذتبخشی و آرامش
ـ بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ (صافات/46)؛ «(شرابى) سپيد (و درخشان) كه براى نوشندگان لذتبخش است».
ـ كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ (صافات/49)؛ «(از شدّت سفيدى) چنانكه گويى آنان تخممرغهاى (زيرپر) پنهان ماندهاند».
گفتهاند که این بهترین و نیکوترین رنگهاست (ابن جوزی، 1422: 3/541).
هـ) رنگ سفید مو و چشم، نشانه ضعف، سستی و پیری
ـ قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا (مریم/4)؛ «گفت: پروردگارا! به راستى من استخوانم سست گرديده و از جهت پيرى، (موى) سر شعلهور شده (و سفيد گشته است.) و پروردگارا! (من) به سبب خواندن تو در (زحمت و) بدبختى نبودهام».
قرآن در آیهای دیگر نیز از رنگ سفید البته به طور غیر مستقیم و با استعارهای زیبا یاد میکند.
در مورد اشتعال رأس گفته شده که «اشتعال، انتشار شعلهها و لهیب آتش در آن چیزی است که آتش گرفته است» و آیه وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً از نیکوترین استعارات است و معنای آن انتشار پیری (سفیدی مو) در سر است؛ همان گونه که شعلههای آتش انتشار مییابد (طباطبایی، المیزان، 1417: 8/14). نیز گفتهاند تشبیه محاسن در سفیدی و انتشار آن در مو به شعلههای آتش است (آندلسی، البحر المحیط، 1420: 7/239). طبرسی نیز گفته است: معنای آن درخشش محاسن در سر است (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 6/776) از آیه وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ(یوسف/84)؛ «و دو چشم او از اندوه سفيد شد» به دست میآید که بینایی حضرت یعقوبعلیه السّلام از بین رفته بود. بعضیها گفتهاند با بیاض عین مقدارى از بینایی باقى میماند. علامه در ردّ این سخن میگوید: آیه 93 همین سوره که میگوید: این پیراهن مرا ببرید و به صورت پدرم بیندازید که بینا میشود، دلیل آن است که بینایی وى از بین رفته بود.
خداوند سفیدی چشم را حاصل شدت غم و حزن معرفی کرده و مفسران این سفیدی را به کوری تعبیر نمودهاند (طوسی، التبیان، بیتا: 6/182). خداوند رنگ سفید چشم را ناراحت کننده، بیانگر شدت غم و اندوه، و سفیدی موها و محاسن را بیانگر سستی، پیری و ضعف میداند و از طرفی، آن را لذتبخش و لطیف بیان میکند و تأثیر این رنگ را دو وجهی میشمارد. علم نوین روانشناسی نیز با این جمله که میگوید: این رنگ میتواند رنگ یک سرویس گران قیمت چینی باشد و یا رنگ یک ظرف کاغذی یک بار مصرف، دو وجهی بودن این رنگ را اذعان کرده و مؤید همین مطلب در قرآن است.
و) تأثیر رنگ سفید در همنشینی و ترکیب با رنگ سیاه
ـ … وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ… (بقره/187)؛ «… و بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد بامداد، از رشته سياه (شب) بر شما نمودار گردد…».
ـ وَ حُورٌ عينٌ (واقعه/22)؛ «و حوريان فراخ چشم (و سپيد چشم)».
در آیات آلعمران/106، فاطر/27، دخان/54، طور/20 والرحمن/72 ملاحظه میشود که رنگ سیاه و سفید به صورت زیبایی در کنار هم آمدهاند و زیباتر از همه این است که این دو رنگ در یک کلمه ـ که آن هم حور میباشد ـ آمده است.
حور در لغت شدت سفیدی چشم در شدت سیاهی آن است (مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، 1360: 2/306؛ طریحی، مجمع البحرین، 1375: 3/278) و در تفاسیر در این مورد دیدگاههای مختلفی ذکر شده است؛ از جمله: سفید روی (بلخی، مقاتل بن سلیمان، 1423: 3/826)، سفید (فراء، معانى القرآن، بیتا: 3/44)، سفید رو و با چشمان زیبا (سمرقندی، بحرالعلوم، بیتا: 3/274)، سفید روی و با لباس سبز و خالی از زیور آلات (سورآبادی، تفسیر سور آبادى، 1380: 4/2293) و سفید بودن سفیده چشم به غایت سفیدی و سیاهه آن در نهایت سیاهی (ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، 1408: 17/219) چنانکه از معنای حور در لغت و تفاسیر برمیآید، حور دارای رنگ سفید و سیاه است و مطابق علم امروزی، استفاده از رنگ سیاه و سفید در کنار هم، باعث میشود که فرد از درون آرامش یابد و عدم تعادل و توازن وی از بین برود (لوشر، روانشناسی رنگها، 1373: 99).
نیز ملاحظه میشود که قرآن، با ظرافت بسیار زیاد و زیبایی از جهنم و عاقبت کافران سخن میگوید بدون اینکه کوچکترین تأثیر منفی در درون مخاطب خود ایجاد کند.
ز) توصیف اعجازآمیز بهشت با توجه به تأثیرات رنگ سفید
اگر کسی کلمه قرمز را که نام یک رنگ است، بر زبان آورد و پنجاه نفر هم آن را بشنوند، میتوان گفت که پنجاه نوع قرمز به ذهن آنان خطور میکند و مطمئناً همه آنان هم با هم متفاوت هستند. حتی هنگامیکه رنگ به خصوصی را مشخص میکنیم که تمام افرادی که نام آن را میشنوند، بارها آن را دیده باشند، باز هم هر یک از آنان قرمزی متفاوت با دیگری را به خاطر میآورد.
وقتی پیوستگیها (تداعیها) و واکنشهایی را که در ارتباط با رنگ و نام آن تجربه شدهاند، به رنگ اضافه میکنیم، احتمالاً باز هم اختلاف در مورد تشخیص رنگ بیشتر میشود. اینها چه چیزی را نشان میدهند؟
به خاطر آوردن رنگهای مشخص، اگر غیرممکن نباشد، مشکل است. این مسئله این حقیقت مهم را مورد توجه قرار میدهد که حافظة بصری در مقایسه با حافظة شنوایی بسیار ضعیف است. در حافظة شنوایی، اغلب ملاحظه میشود که شخص پس از یک یا دو بار شنیدن یک ملودی، میتواند آن را تکرار نماید (آلبرز، تأثیر متقابل رنگها، 1368: 20-21). پس حافظة بصری ضعیف است و تصور دوباره انسان بعد از دیدن رنگ آن است که خود میخواهد نه آنکه مورد نظر نویسنده یا گوینده نام رنگ است.
«یکی از مهمترین روشهای تصویرآفرینی در قرآن، سخن گفتن درباره مجردات و معنویات در لباس محسوسات و اجسام مادی است. «روش تصویر و نمایش هنری» (محسوس سازی و تجسیم) از روشهای تعبیری، برتر و زیباتر است. برای بیان این برتری کافی است که معانی در صورتهای ذهنی مجرد تصوّر شود (تخییل هستی)، سپس آنها را در صورتهای تصویری شخصیتپردازی کنیم (تجسیم فنی). در روش اول، ذهن و ادراک مخاطب است، ولی در روش دوم، حس و وجدان. قانون «تخییل» و آیین «تجسیم» دو قانون بارز و آشکار در بیان و نمایاندن تصاویر فنی و هنری قرآن است (پیری سبزواری، جلوههایی از اعجاز هنری قرآن از دیدگاه سید قطب، بیتا: 2).
قرآن با به کارگیری این دو قانون و روش، جنبهای از اعجاز خود را به نمایش میگذارد؛ بدین صورت که با نام بردن رنگ سفید در توصیف بهشت، نوشیدنیها و همسران بهشتی، مخاطب را وادار به تصور رنگ سفید میکند.چنان که بیان شد، مخاطب نیز آن رنگی را که خود به آن علاقمند است، متصور میشود؛ لذا انسان با خواندن و یا شنیدن آیاتی که در آنها بهشت با رنگ سفید توصیف شده است، بهترین حالت رنگ سفید را در اوج لطافت، شرافت، روشنی، پاکی، ملاحت، صفا، رؤیا و… برای خود در بهترین مکان به تصویر میکشد و این یک عامل بسیار فوقالعاده روانشناسانه برای ترغیب انسانها به انجام اعمال نیک و دوری از گناه است که قرآن از آن استفاده کرده است.